آمار مطالب

کل مطالب : 1892
کل نظرات : 72

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 27
باردید دیروز : 68
بازدید هفته : 674
بازدید ماه : 12763
بازدید سال : 53573
بازدید کلی : 604923
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : سه شنبه 17 تير 1393
نظرات

حضرت خديجه(عليها السلام) مادر امّت:

مقدمّه:

سخن ازخديجه(عليها السلام)، سخن از يك دنيا عظمت و پايداري واستقامت در هدف است. به حق قلم فرسايي درباره كسي كه خداوند براو سلام و درود مي فرستد، بسي مشكل است.اما به مصداق "ما لا يدرك كلّه لايدرك كلّه،" به بررسي گوشه هايي از شخصيت و زندگي اين بزرگ بانو مي پردازيم :

ولادت و خانواده:

تعداد بازدید از این مطلب: 439
موضوعات مرتبط: مذهبی , عکس , ,
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : جمعه 13 تير 1393
نظرات

لطفا روی تصویر کلیک کنید:

تعداد بازدید از این مطلب: 546
موضوعات مرتبط: مذهبی , ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : جمعه 13 تير 1393
نظرات

          

        یادم باشد زندگی را دوست دارم.   

       یادم  باشد  قلب کسی را  نشکنم.    

     
یادم باشد زمان، بهترین  استاد است. 

     
یادم باشد که عشق  کیمیای زندگیست

       
یادم باشد پاکی کودکیم را از دست  ندهم.   

     
یادم باشد  زندگی، ارزش  غصّه خوردن  ندارد.   

     
یادم باشد  پل های  پشت سرم  را  ویران  نکنم.   
 
      
یادم باشد  هیچگاه  از راستی نترسم  و نترسانم.   

     
یادم باشد از بچّه ها  می توان خیلی چیزها  آموخت.   

     
یادم باشد برای درس گرفتن و درس دادن به دنیا آمده ام.   

     
یادم باشد با کسی دشمنی نکنم شاید روزی دوستم شود.  

     
یادم باشد که روز و روزگار خوش است و تنها، دل من، دل نیست.  

     
یادم باشد با کسی آنقدر صمیمی نشوم شاید روزی  دشمنم شود.  

     
یادم باشد از چشمه،درس خروش بگیرم و از آسمان، درسِ پـاک زیستن.  

     
یادم باشد که آدم ها همه ارزشمندند و همه میتوانند مهربان و دلسوزباشند.  

     
یادم باشد جواب کینه را با کمتر از مهر و جواب دو رنگی را با کمتر از صداقت ندهم.  

     
یادم باشد گره ی تنهایی و دلتنگی هر کس، فقط به  دست دل خودش باز می شود.  

     
یادم باشد قبل از هر کار،با انگشت به پیشانی ام بزنم تا بعدا با مشت برفرقم نکوبم.   

      یادم باشد هرگاه ارزش زندگی یادم رفت در چشمان حیوان بیزبانی که بسوی قربانگاه  

                                      می رود زل بزنم تا به مفهوم بودن، پی ببرم.                 

 

تعداد بازدید از این مطلب: 409
موضوعات مرتبط: عکس , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : پنج شنبه 12 تير 1393
نظرات

تعداد بازدید از این مطلب: 424
موضوعات مرتبط: عکس , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : پنج شنبه 12 تير 1393
نظرات

  غنچه از خواب پريد ... و گلي تازه به دنيا آمد ...

خار خنديد و به گل گفت : سلام ... و جوابي نشنيد ...

خار رنجيد ولي هيچ نگفت ...

ساعتي چند گذشت ... گل چه زيبا شده بود ...

دست بي رحمي آمد نزديک ... گل سراسيمه ز  وحشت افسرد ...

ليک آن خار در آن دست خليد ... و گل از مرگ رهيد ...

صبح فردا که رسيد ... خار با شبنمي از خواب پريد ...

     گل صميمانه وشادان  به او گفت : سلام ...  

تعداد بازدید از این مطلب: 508
موضوعات مرتبط: عکس , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : پنج شنبه 12 تير 1393
نظرات
طرز تهیه زولبیا و بامیه خانگی
مواد لازم برای شربت:

 

شكر                   2فنجان

آب                      یك فنجان

گلاب                   2 قاشق سوپخوری

زعفران حل شده    یك قاشق مرباخوری

آبلیمو                 یك قاشق مربا خوری

طرز تهیه شربت:

تعداد بازدید از این مطلب: 461
موضوعات مرتبط: دانستنی ها , ,
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : پنج شنبه 12 تير 1393
نظرات

یک روز ملا نصر الدین برای تعمیر بام خانه خود مجبور شد، مصالح ساختمانی را بر پشت الاغ بگذارد و به بالای پشت بام ببرد. 

الاغ هم به سختی از پله ها بالا رفت .

ملا مصالح ساختمانی را از دوش الاغ برداشت و سپس الاغ را بطرف پایین هدایت کرد.

ملا نمی دانست که خر از پله بالا می رود،

ولی به هیچ وجه از پله پایین نمی آید.

هر کاری کرد الاغ از پله پایین نیآمد.

ملا الاغ را رها کرد و به خانه آمد ، که استراحت کند.

در همین موقع دید الاغ دارد روی پشت بام بالا و پایین می پرد  .

وقتی که دوباره به پشت بام رفت ، می خواست الاغ را آرام کند که دید الاغ به هیچ وجه آرام نمی شود.

به ناچار خودش برگشت پایین .

بعد از مدتی متوجه شد که سقف اتاق خراب شده و پاهای الاغ از سقف چوبی آویزان شده،

 بالاخره الاغ از سقف به زمین افتاد و مرد.

بعد ملا نصر الدین گفت:

لعنت بر من   که نمی دانستم که اگر خر به جایگاه رفیع و پست مهمی  برسد

هم آنجا را خراب می کند و هم خودش را می کشد !!

منبع:http://www.story199.blogfa.com/

تعداد بازدید از این مطلب: 464
موضوعات مرتبط: سرگرمی , تلنگر , ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : پنج شنبه 12 تير 1393
نظرات

پدري با پسري گفت به قهر
که تو آدم نشوي جان پدر

حيف از آن عمر که اي بي سروپا
در پي تربيتت کردم سر

دل فرزند از اين حرف شکست
بي خبر از پدرش کرد سفر

رنج بسيار کشيد و پس از آن
زندگي گشت به کامش چو شکر

عاقبت شوکت والايي يافت
حاکم شهر شد و صاحب زر

چند روزي بگذشت و پس از آن
امر فرمود به احضار پدر

پدرش آمد از راه دراز
نزد حاکم شد و بشناخت پسر

پسر از غايت خودخواهي و کبر
نظر افگند به سراپاي پدر

گفت گفتي که تو آدم نشوي
تو کنون حشمت و جاهم بنگر

پير خنديد و سرش داد تکان
گفت اين نکته برون شد از در

«من نگفتم که تو حاکم نشوي
گفتم آدم نشوي جان پدر»


جامي

تعداد بازدید از این مطلب: 737
موضوعات مرتبط: تلنگر , شعر , ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : چهار شنبه 11 تير 1393
نظرات

لطفا اینجا کلیک کنید.

تعداد بازدید از این مطلب: 659
موضوعات مرتبط: نوخندان , دانستنی ها , خبرها , ,
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : چهار شنبه 11 تير 1393
نظرات

شاهسون هایی در نقش گرگ ، چوپان و گوسفند عناصر بازی ننه منه قورداورمه هستند. در این بازی گرگ سعی می کنه با حمله به گوسفندان و زدن ضربه آنها را از بازی خارج کند و ننه و همان مادر هم با استفاده ا ز چوب دستی سعی می کنه از حمله گرگ جلوگیری کند که این از ضروریات زندگی شبانی و روستایی است. بازی ننه منه قورداورمه یا بازی مادر منا به دست گرگ نده در مناطق دیگری با عناوین گرگم به هوا و گرگم و گله می برم شناخته می شود. در این بازی گرگ در فاصله حدودا دو متری روبروی گله قرار می گیرد و افراد گروه هم برای جلوگیری از هم گسیختگی در زمان و حمله گرگ دستشان را به شانه نفر جلویی یا کمر قرار می دهند. این بازی جزو بازیهای پرتحرک است که نیاز به دقت و سرعت دارد و در دسته بازیهای نمایشی قرار می گیرد.

(( ضمنا این بازی از بازی هایی است که خود ما (نویسنده وبلاگ) هم در ایام کودکی در نوخندان (خراسان رضوی) بازی می کردیم که اکنون به دلیل وجود بازیهای رایانه ای و دیگر بازیهایی که تکنولوژی با خودش به ارمغان آورده مورد بی مهری قرار گرفته و دیگه به اون صورت به این نوع بازیهای زیبا و سالم محلی توجهی نمیشه و...))

تعداد بازدید از این مطلب: 828
موضوعات مرتبط: نوخندان , سرگرمی , ورزش , ,
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


********به وبلاگ من خوش آمدید********* خدایا مرا ببخش / مرا فهمی ده تا فرامین وحکمت هایت را درک کنم/ و مرا فرصتی دیگر برای بهتر بودن ده تا دستهاو زبان تو شوم . آمین یا رب العالمین


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود