پس از حادثه كربلا حضرت زينب (س)، حدود يك سال و شش ماه زندگى كرد. حضرت در كاروان اسيران، همراه ديگر بازماندگان قافله كربلا به كوفه و سپس به شام برده شد. اگر چه رهبرى بازماندگان بر عهده امام سجاد (ع) بود، زينب كبرى (س) نيز سرپرستي را برعهده داشت.
در اين كه سر امام حسين عليهالسلام كجا دفن شده است، منابع تاريخي شيعه و سني گزارشهاي گوناگوني آوردهاند تا آنجا كه هفت قول در اين باره گفته شده است. 1- كربلا:
در شب عاشورا اصحاب باوفاى امام حسين (ع) هر كدام با زبانى ، وفادارى خود را اعلام كردند. به محمد بن بشر خضرمى - يكى از ياران ايشان تازه خبر رسيد كه پسرش در مرز رى به دست كافران اسير شده است ، محمد گفت :اجر و ثواب خود و پسرم را از خداوند مى خواهم . من دوست ندارم كه پسرم گرفتار باشد و من بعد از او زنده بمانم !
امام حسين (ع) كه سخن او را شنيد، فرمود: بيعتم را از تو برداشتم . آزادى ، برو براى آزادى پسرت كوشش كن !
محمد بن بشر گفت :درندگان مرا بدرند و زنده بخورند، اگر از تو جدا گردم !
امام حسين (ع) پنج لباس برد يمانى - كه قيمت آنها هزار دينار بود - به او داد و فرمود: اينها را به پسر ديگرت بده تا با دادن اين لباس ها به دشمن، برادرش را از اسارت آزاد سازد.
بحار، ج 44، ص 394 به نقل از داستانهاي بحار الانوار – ج 1
حضرت پس از شنيدن سخنان اصحاب و ياران خود، فرمود: تا آنان جنگ را شروع نكنند، من هرگز اقدام نخواهم كرد. آن گاه يكى از ياران به نام زُهير بن قين عرضه داشت: پس به سوى سرزمين كربلا كه در همين نزديكى قرار دارد، حركت كنيم.
همين كه امام حسين (ع) نام كربلاء را شنيد، گريست گرفت و سپس اظهار نمود:
«اَللّهُمَّ إنّى اعُوذُ بِكَ مِنْ كَرْبٍ وَ بَلاء» يعنى؛ خداوندا، از مشكلات و بلاهاى اين سرزمين - كربلا - به تو پناه مى برم.
سپس مقدارى به مسير خود ادامه داد و فرمود: در همين جا فرود آئيد و بارها را باز كنيد و بر زمين بگذاريد، كه اين جا وعده گاه جدّم رسول خدا (ص)مى باشد و قبر و مقبره من در اين سرزمين خواهد بود.
بنابراين، حضرت ابا عبداللّه الحسين (ع) در روز دوّم محرّم الحرام، سال 61 هجرى قمرى وارد سرزمين كربلاء شد.
مقتل خوارزمى : ج 1، ص 237، تاريخ طبرى : ج 4، ص 309.
بسيارى از تاريخ نويسان آورده اند: چون حضرت ابا عبداللّه الحسين صلوات اللّه عليه از مكّه معظّمه عازم شهر كوفه و سرزمين كربلاء گرديد. به همين منظور به همراه اهل بيت و ديگر دوستان و ياران خود حركت كرد، در بين راه در محاصره شديد سپاه حرّ بن يزيد رياحى قرار گرفتند، پس از صحبت ها و مجادله ها، سرانجام توافق شد كه حضرت به راه خود ادامه دهد تا از سوى عبيداللّه - والى كوفه- دستور بعدى بيايد.
لذا امام (ع) با همراهان به مسير خود ادامه داد تا آن كه به محلّى به نام عُذَيْبُ الهِجانات رسيدند.
در اين هنگام از طرف والى كوفه - عبيداللّه - براى حرّ كه فرمانده لشكر بود، نامه اى به اين مضمون آمد كه بايستى از هر جهت بر حسين (ع) و همچنين يارانش سخت گرفته شود.
حرّ، نامه عبيداللّه را براى امام حسين (ع) قرائت كرد.
و چون اصحاب و ياران حضرت از پيام شوم عبيداللّه آگاه شدند، اظهار داشتند: يا ابن رسول اللّه ! اجازه فرما تا با لشكر او مبارزه و قتال كنيم ؟ ادامه دارد ....
هنگامى كه پيامبر (ص) شهادت حسين (ع) و ساير مصيبت هاى او را به دختر خود،خبر داد؛ فاطمه عليهاالسلام سخت گريه نمود و عرض كرد: پدر جان ! اين گرفتارى چه زمانى رخ مى دهد؟
رسول خدا فرمود:زمانى كه من و تو و على در دنيا نباشيم .
آن گاه گريه فاطمه شديدتر شد. عرض كرد:چه كسى بر حسينم گريه مى كند،و به عزادارى او قيام مى نمايد؟
پيامبر فرمود: فاطمه ! زنان امتم بر زنان اهل بيتم ، و مردان بر مردان گريه مى كنند و در هر سال ، عزادارى او را تجديد مى كنند. روز قيامت كه فرا رسد، تو براى زنان شفاعت مى كنى و من براى مردان، و هر كه بر گرفتارى حسين گريه كند، دست او را مى گيريم و داخل بهشت مى كنيم. فاطمه جان ! تمام ديده ها روز قيامت گريان است، مگر چشمى كه بر مصيبت حسين گريه كند! آن چشم براى رسيدن به نعمت هاى بهشت خندان است
بحار، ج 44، ص 292 به نقل از داستانهاي بحار الانوار – ج 1
عاشورا پژوهي، ابعاد و محورهاي مختلفي دارد؛ ولي آنچه شايان توجه است، پرداختن به چرايي و تجزيه وتحليل و استخراج درس ها و پيام هاي حماسه عاشوراست.
آنچه که اين نوشتار نمايان مي سازد، درس ها و پيام هاي حماسه جاودانه عاشوراست. اين مقاله قبل از هر چيز، اصل پيام داشتن نهضت حسيني را مورد بررسي قرار داده، با بيان شعاع و گستره پيام اين حماسه، رهنمودهاي عاشورا را مخصوص گروه و مکتب خاصي ندانسته، بلکه قلمرو اين حماسه جاودانه را تا پهنه زمين و گستره زمان و مرز انسانيت پيش برده است.
سپس با استفاده از سخنان و عملکرد امام حسين (عليه السلام ) و اصحابش، پيام ها و درس هايي را درزمينه هاي اعتقادي، اخلاقي، عرفاني، اجتماعي، سياسي و انساني، استخراج و استنباط کرده است.
دنیا همچون دریای طوفان زده و متلاطمی است که پیوسته امواج سهمگین مشکلات و سختی ها، زندگی انسان را تهدید می کند و تنها راه نیل به ساحل امنیت و سعادت، بهره مندی از کشتی نجات صبر و استقامت، در پرتو ایمان، معرفت به حکمت های پروردگار متعال است .
اولین مکان مقدسی که انسان در بدو تولد در آن پرورش روحی و جسمی می یابد، محیط خانه و خانواده است و بی گمان سرنوشت هر انسانی ریشه در روحیات وخصلت های کسانی دارد که در دوران طفولیت و خردسالی، نزدیک ترین انسان ها به او بودند. رفتار پدر و مادر هر گونه که باشد، برای کودکان که از هر نوع رشد عقلی بی بهره اند، الگویی مؤثر خواهد بود تا بتوانند نیکی ها و پلیدی ها را بشناسند. ازاین رو، نقش سازنده پدر و مادر و به ویژه مادر، در تعیین سرنوشت فرزندان، بسیار درخور توجه است.
با آن سیبیل چخماقی، خط ریش پت و پهن که تا گونه اش پایین آمده بود و چشم های میشی، زیر ابروان سیاه کمانی و لهجه غلیظ تهرانی اش می شد به راحتی او را از بقیه بچه ها تشخیص داد. تسبیح دانه درشت کهربایی رنگی داشت که دانه هایش را چرق چرق صدا می داد.
اوایل که سر از گردان مان درآورد همه ازش واهمه داشتند. هنوز چند سال از انقلاب نگذشته بود و ما داش مشدیهای قداره کش را به یاد داشتیم که چطور چند محله را به هم می زدند و نفس کش می طلبیدند و نفس داری پیدا نمی شد. اسمش «ولی» بود.
اساساً هرکشوری پایان جنگ ویا هر بحرانی را گرامی می دارد. مگر در پایان هشت سال دفاع مقدس ما پیروز مطلق میدان نبرد نبوده ایم؟ که شروع جنگ که از تلخ ترین روزهای دفاع مقدس است را گرامی می داریم. در این مقاله ما سعی می کنیم که به این مساله بپردازیم که چرا هفته اول جنگ به نام دفاع مقدس نام گذاری شده است؟
و با تاکید بر این که بیش از نیمی از جمعیت کشور را جوانان زیر ۳۰ سال تشکیل می دهند. و با توجه به اهمیتی که دوران دفاع مقدس در تاریخ معاصر ایران داردکه همواره در پی بروز هر جنگی، شاهد جدایی بخش هایی از این سرزمین پهناور به دست بیگانگان بوده است.
به گونه ای که می توان گفت در دویست سال گذشته، یعنی از زمان «فتحعلی شاه قاجار» به بعد، نزدیک به یک میلیون کیلومتر مربع از خاک ایران جدا شده است. اما علی رغم پشتیبانی قدرت های بزرگ از عراق، روند مذکور در جنگ ایران و عراق ادامه پیدا نکرد و سرفصل جدیدی از تاریخ ایران را در صفحات تاریخی به ثبت رساند. در این جنگ نه تنها یک وجب از خاک ایران در دست نیروهای عراقی باقی نماند، بلکه عراق به عنوان کشور متجاوز به نظام بین الملل معرفی شد. پس چرا؟
تبریک عرض میکنم میلاد مبارک امام علی ابن موسی الرضا علیه آلاف تحیه و الثاء را بخدمت فرزند بزرگوارشان حضرت صاحب العصر و الزمان عج الله تعالی فرجه الشریف و به همه شما بزرگواران .
اللهم اجعل المحیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد . آمین یا رب العالمین
با توجه به این که زنان نیمی از جمعیت جامعه را تشکیل می دهند و نقش مهم و سازنده ای در تربیت افراد جامعه دارند، توجه به عوامل ایجاد سلامت روحی و شخصیتی زنان، از مسائل قابل توجه کارشناسان است. در این نوشتار برآنیم تا به اختصار به بیان تاثیر حجاب بر زنان، به عنوان یکی از عوامل موثر بر سلامت آنان بپردازیم. حجاب سبب می شود زنان به تهذیب نفس خود بپردازند و به مراتب عالی کمال صعود کنند، ارزش خود را در جامعه فزونی بخشند، حس آرامش و امنیت را در خود ایجاد کنند و همچنین با رعایت حجاب فرمان الهی را اطاعت کنند. بقیه مقاله، لطفا در ادامه مطلب
صرف نظر از روزهای عادی و روتین زندگی شما و اینکه تا چه اندازه همه چیز آرام می گذرد، همه ما در برهه ای در ارتباط با خانواده با بحران هایی روبرو خواهیم شد. این بحران روی تک تک افراد تأثیر می گذارد. ممکن است پی ببرید فرزندتان به مواد مخدر معتاد شده است یا خانواده باید بیماری مزمن پدر یا مادر یا کودکش را تحمل کند یا پدر و مادر خانواده در سوگ از دست دادن نزدیک ترین فرد خانواده خود باشند. مشکلات تمام نشدنی زندگی که خواه ناخواه وجود دارند و می توانند شما را گرفتار کنند.
سادهزیستی مسئولان و کارگزاران، یکی از مواردی است که در سیره امامان شیعه بر آن تاکید شده است. اهتمام امام علی علیهالسلام بر سادهزیستی مسئولان و همچنین همسطح بودن زندگی آنان با فقرای جامعه، یکی از مسلمات تاریخی است که در روایات مختلف نیز به چشم میخورد.
یک دورهمیِ اروتیک(وابسته به ع...)درباره زنان و مردان هوسباز و خیانتپیشه
پرسش مهم این است که نقش و مسئولیت و کارکرد وزارت ارشاد در این میانه چیست و چرا با جریان های مروج تهاجم فرهنگی مقابله نمی کند و چرا به آنها امکان فعالیت می دهد؟ آیا وزارت ارشاد باور دارد که ما در کوران و متنِ یک جنگ نرم تمام عیار قرار داریم؟ اگر باور دارد، جایگاه خود را در کدام جبهه این جنگ تمام عیار می بیند؟
می خواهم برایت از معجزه ها بگویم !
از زیبایی ها...
از حس ناب دختر بودن...
من الهه ی رحمت پروردگارم !
دنیای من نه در شمع و عروسک معنا پیدا می کند و نه در لواشک و پاستیل!!
اگر می خواهی دنیای مرا بفهمی ... ببین که وقتی بزرگ تر می شوم، چگونه با عشق و علاقه و داوطلبانه آزادی دخترانه ام را نثار حس مادر شدن می کنم...
چگونه از خودم می گذرم و عشق را یه سجده در می آورم!
من جلوه گر ظرافت خدا هستم!!
اشک های من..
قلب ظریفم..
همه نشانه ی هنرمند بودن پروردگارم است!
خدایی که مرا میان گل های همیشه معطر چادر نمازم به آغوش می کشد!
من ، می توانم آنقدر پاک و معصوم باشم که روز میلاد ماه بانوی عالم روز من باشد!
********به وبلاگ من خوش آمدید*********
خدایا مرا ببخش / مرا فهمی ده تا فرامین وحکمت هایت را درک کنم/ و مرا فرصتی دیگر برای بهتر بودن ده تا دستهاو زبان تو شوم .
آمین یا رب العالمین