١ ـ محاصرة خيمههاي امام حسين(عليه السلام) در كربلا
٢ ـ رد امان نامه شمر توسط حضرت ابوالفضل العباس(عليه السلام)
٣ ـ درخواست تأخير جنگ از سوي امام حسين (عليه السلام)
٤ ـ خطابه خواندن امام حسين (عليه السلام)
٥ ـ حفر خندق در اطراف خيمههاي امام حسين (عليه السلام)
٦ ـ غسل شهادت
آخوند ملا حسین مراغه ای متخلص به دخیل از شعرای قرن سیزدهم هجری بوده وادبیات نوحه تركی را به حالتی مدوّن و نظام مند درآورد،دخیل به شاعر مقتلنویس معروف است .دخیل مراغه ای بنیانگذار شعر و نوحه ترکی می باشد. دخیل یک مقتل هشت جلدی را به صورت نظم و نثر نوشته است و این مجموعه مشتمل بر وقایع كربلا و بزبان تركی در هشت جلد مكرر در تبریز چاپ شده است. و یك اثر واقعاً ارزشمند برای ارادتمندان اهل بیت می باشد.
عصر تاسوعا حضرت ابا عبداللّه الحسين صلوات اللّه عليه جلوى خيمه نشسته بود و سر مبارك خود را بر سر زانوهاى خود نهاده ، تا قدرى استراحت نمايد.
پس ناگهان حضرت زينب (س) با شنيدن صداى صيحه اسبان و هجوم دشمنان، نزديك برادرش امام حسين (ع) آمد و به آن حضرت خطاب كرد و اظهار داشت : اى برادر! آيا صداى اسبان را نمى شنوى، كه هجوم آورده اند؟!
شب ستاره ۳۴ ساله آسمان کربلا و بزرگ ترین یار و یاور اباعبدالله الحسین (ع). عباس یعنی چهره درهم کشیده و این نام نشان از صلابت و توانمندی سقای کربلا دارد. او فرزند امام علی (ع) و برادر اباعبدالله الحسین (ع) بود، با این حال هرگز برادر خود را به نام صدا نزد. حضرت اباالفضل العباس (ع) این ادب و فروتنی را تا لحظه آخر بر خود واجب می دانست. او بهترین الگوی رشادت بود. زیرا پرچم دار سپاه بود و پرچم را به دست رشیدترین و شجاع ترین افراد لشگر می سپارند. او به اندازه ای محو یار شده بود که بر امواج دل انگیز آب روان، لب های خشکیده محبوب خود را در نظر آورد و داغ تشنگی را از یاد برد. رشادت، وفاداری و فروتنی حضرت عباس بن علی (ع) یکی دیگر از برگهای زرین عاشورا است که همه را به شگفتی واداشته است.
مولای ما علی ابن ابی طالب (علیهماالسلام) در سال ۲۲ هجری قمری به برادرش عقیل ابن ابیطالب مأموریت داد تا از خانوادهای اصیل، نجیب، شجاع و سخی همسری برای امام انتخاب نماید. جناب عقیل پس از تفکر و تحقیق دختری به نامه فاطمه که بعداً امالبنین نامیده شد را پیشنهاد نمود. حضرت امالبنین (سلام الله علیها) دختر حزام بن خالد و ثَمامه بنت سهل بن عامر از قبیله بنی کلاب بود. امالبنین با ورود به خانة امیرالمؤمنین (علیهالسلام) دستان مبارک امام حسن و حسین و زینب کبری (علیهمالسلام) را میبوسد و خدمت به خاندان وحی را با کمال جدیت و صداقت و تواضع آغاز مینماید. از همان شروع زندگی خرد نیرومند، ایمان استوار، ادب و صفات نیکوی این بانوی گرانقدر مورد توجه و بزرگداشت امیر مؤمنان و اهل بیت ایشان و قبیله بنیهاشم قرار گرفته و متقابلاً احترام والایی به ایشان قائل میشدند.
به گزارش خبرنگار سینمایی فارس، «رضا ایرانمنش» بازیگر سینما و تلویزیون در روزهای پایانی فروردینماه به کما رفت.
این خبر بسیاری را متأثر کرد، اما خوشبختانه 25 فروردین به هوش آمد. با جمعی از خبرنگاران خبرگزاری فارس به بهانه عیادت از این هنرمند جانباز به بیمارستان آتیه رفتیم تا در عصری طوفانی، پای درد دل ایرانمنش بنشینیم.این هنرمند جانباز با رویی خوش از ما استقبال و با خوشطبعی مثالزدنی حرفهای تلخی را برایمان روایت کرد. ردپای درددلهایش را میشد به وضوح بر تاول دستهایش دید.
امام حسين (ع) متوجه گفتارشان شده، فرمود:اى بزرگ زادگان قدرى آرام بگيريد! صبر و شكيبايى پيشه كنيد! چون مرگ پلى است كه شما را از گرفتاريها و سختيها عبور داده و به بهشت هاى پهناور و نعمتهاى جاودانى مى رساند.
و اما براى دشمنانتان پلى است كه از قصر به زندان مى رساند. و كداميك از شما نخواهد از يك زندان به قصر مجلل منتقل گردد.
پدرم از پيامبر (ص) برايم نقل كرد، كه مى فرمود: دنيا براى مؤ منان همانند زندان و براى كافران همانند بهشت است .
و مرگ پلى است كه مؤ منان را به بهشتشان ، و كافران را به جهنمشان مى رساند. آرى، نه دروغ شنيده ايم و نه دروغ مى گويم .
بحار: ج 6، ص 154 و ج 44، ص 297.
اسرا و سر مقدس امام حسین(ع) را به مجلس ابن زیاد وارد کردند. به روایت سید بن طاووس و دیگران روایت شده است که: بعد از آن که اسراء و سرهای مقدس شهداء را در شهر کوفه گرداندند، ابن...
روز عاشورا چون جنگ شدت گرفت و كار بر حسين (ع) بسيار سخت شد، بعضى از اصحاب آن حضرت ديدند برخى از ياران امام (ع) در اثر شدت جنگ و با مشاهده بدنهاى قطعه قطعه شده دوستانشان و فرا رسيدن وقت شهادت و جانبازى آنها، رنگ چهره شان دگرگون گشته است و لرزه بر اندام آنان افتاده و ترس دلهايشان فراگرفته است. اما خود سيدالشهدا و تعدادى از خواص يارانش برخلاف آنها هر چه فشار بيشتر، و مرحله شهادت نزديكتر مى شود رنگ صورتشان درخشنده تر گشته و سكون و آرامش بيشتر مى يابند. بعضى از اين شهامت فوق العاده تعجب كرده با امام حسين اشاره كرده، به يكديگر مى گفتند: به حسين نگاه كنيد كه ابدا از مرگ و شهادت باكى ندارد. ادامه دارد ....
هجري شمسي، و دوازدهم اكتبر سال 680 ميلادي[3] بوده است.
اما دربارة اينكه عاشوراي سال 61 قمري چه روزي از روزهاي هفته بوده است، پنج قول وجود دارد: شنبه، يكشنبه، دوشنبه، چهارشنبه و جمعه، كه در اين ميان روز جمعه بيشترين قايل را دارد. اما بررسيها و محاسبات نجومي و رياضي گوياي آن است كه عاشوراي سال 61، روز دوشنبه بوده است. اين موضوع را به دو شيوه ميتوان اثبات كرد:
در ميان اقوال مورخان درباره چگونگي دفن حضرت سيد الشهداء ـ عليه السّلام ـ و ياران باوفاي آن حضرت اندك تفاوتي، ديده ميشود؛ جهت روشن شدن موضوع به تشريح بعضي از آنها ميپردازيم:
اولين نفر از خاندان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ كه در روز عاشوراي سال 61 هجري در سرزمين كربلا آماده جنگ با دشمن شد، علي اكبر فرزند امام حسين ـ عليه السلام ـ بود. او زيباترين و خوشخوترين مردم زمان خود بود و از لحاظ چهره و اخلاق و گفتار شبيه ترين مردم به پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ بود.[1] در روز عاشورا خدمت پدر آمد و اذن ميدان خواست و امام ـ عليه السلام ـ اجازه داد. دربارة سن علي اكبر ـ عليه السلام ـ روايات مختلف است و از 18 سال تا 25 سال نقل كرده اند.[2]
پس از حادثه كربلا حضرت زينب (س)، حدود يك سال و شش ماه زندگى كرد. حضرت در كاروان اسيران، همراه ديگر بازماندگان قافله كربلا به كوفه و سپس به شام برده شد. اگر چه رهبرى بازماندگان بر عهده امام سجاد (ع) بود، زينب كبرى (س) نيز سرپرستي را برعهده داشت.
در اين كه سر امام حسين عليهالسلام كجا دفن شده است، منابع تاريخي شيعه و سني گزارشهاي گوناگوني آوردهاند تا آنجا كه هفت قول در اين باره گفته شده است. 1- كربلا:
در شب عاشورا اصحاب باوفاى امام حسين (ع) هر كدام با زبانى ، وفادارى خود را اعلام كردند. به محمد بن بشر خضرمى - يكى از ياران ايشان تازه خبر رسيد كه پسرش در مرز رى به دست كافران اسير شده است ، محمد گفت :اجر و ثواب خود و پسرم را از خداوند مى خواهم . من دوست ندارم كه پسرم گرفتار باشد و من بعد از او زنده بمانم !
امام حسين (ع) كه سخن او را شنيد، فرمود: بيعتم را از تو برداشتم . آزادى ، برو براى آزادى پسرت كوشش كن !
محمد بن بشر گفت :درندگان مرا بدرند و زنده بخورند، اگر از تو جدا گردم !
امام حسين (ع) پنج لباس برد يمانى - كه قيمت آنها هزار دينار بود - به او داد و فرمود: اينها را به پسر ديگرت بده تا با دادن اين لباس ها به دشمن، برادرش را از اسارت آزاد سازد.
بحار، ج 44، ص 394 به نقل از داستانهاي بحار الانوار – ج 1
حضرت پس از شنيدن سخنان اصحاب و ياران خود، فرمود: تا آنان جنگ را شروع نكنند، من هرگز اقدام نخواهم كرد. آن گاه يكى از ياران به نام زُهير بن قين عرضه داشت: پس به سوى سرزمين كربلا كه در همين نزديكى قرار دارد، حركت كنيم.
همين كه امام حسين (ع) نام كربلاء را شنيد، گريست گرفت و سپس اظهار نمود:
«اَللّهُمَّ إنّى اعُوذُ بِكَ مِنْ كَرْبٍ وَ بَلاء» يعنى؛ خداوندا، از مشكلات و بلاهاى اين سرزمين - كربلا - به تو پناه مى برم.
سپس مقدارى به مسير خود ادامه داد و فرمود: در همين جا فرود آئيد و بارها را باز كنيد و بر زمين بگذاريد، كه اين جا وعده گاه جدّم رسول خدا (ص)مى باشد و قبر و مقبره من در اين سرزمين خواهد بود.
بنابراين، حضرت ابا عبداللّه الحسين (ع) در روز دوّم محرّم الحرام، سال 61 هجرى قمرى وارد سرزمين كربلاء شد.
مقتل خوارزمى : ج 1، ص 237، تاريخ طبرى : ج 4، ص 309.
بسيارى از تاريخ نويسان آورده اند: چون حضرت ابا عبداللّه الحسين صلوات اللّه عليه از مكّه معظّمه عازم شهر كوفه و سرزمين كربلاء گرديد. به همين منظور به همراه اهل بيت و ديگر دوستان و ياران خود حركت كرد، در بين راه در محاصره شديد سپاه حرّ بن يزيد رياحى قرار گرفتند، پس از صحبت ها و مجادله ها، سرانجام توافق شد كه حضرت به راه خود ادامه دهد تا از سوى عبيداللّه - والى كوفه- دستور بعدى بيايد.
لذا امام (ع) با همراهان به مسير خود ادامه داد تا آن كه به محلّى به نام عُذَيْبُ الهِجانات رسيدند.
در اين هنگام از طرف والى كوفه - عبيداللّه - براى حرّ كه فرمانده لشكر بود، نامه اى به اين مضمون آمد كه بايستى از هر جهت بر حسين (ع) و همچنين يارانش سخت گرفته شود.
حرّ، نامه عبيداللّه را براى امام حسين (ع) قرائت كرد.
و چون اصحاب و ياران حضرت از پيام شوم عبيداللّه آگاه شدند، اظهار داشتند: يا ابن رسول اللّه ! اجازه فرما تا با لشكر او مبارزه و قتال كنيم ؟ ادامه دارد ....
هنگامى كه پيامبر (ص) شهادت حسين (ع) و ساير مصيبت هاى او را به دختر خود،خبر داد؛ فاطمه عليهاالسلام سخت گريه نمود و عرض كرد: پدر جان ! اين گرفتارى چه زمانى رخ مى دهد؟
رسول خدا فرمود:زمانى كه من و تو و على در دنيا نباشيم .
آن گاه گريه فاطمه شديدتر شد. عرض كرد:چه كسى بر حسينم گريه مى كند،و به عزادارى او قيام مى نمايد؟
پيامبر فرمود: فاطمه ! زنان امتم بر زنان اهل بيتم ، و مردان بر مردان گريه مى كنند و در هر سال ، عزادارى او را تجديد مى كنند. روز قيامت كه فرا رسد، تو براى زنان شفاعت مى كنى و من براى مردان، و هر كه بر گرفتارى حسين گريه كند، دست او را مى گيريم و داخل بهشت مى كنيم. فاطمه جان ! تمام ديده ها روز قيامت گريان است، مگر چشمى كه بر مصيبت حسين گريه كند! آن چشم براى رسيدن به نعمت هاى بهشت خندان است
بحار، ج 44، ص 292 به نقل از داستانهاي بحار الانوار – ج 1
عاشورا پژوهي، ابعاد و محورهاي مختلفي دارد؛ ولي آنچه شايان توجه است، پرداختن به چرايي و تجزيه وتحليل و استخراج درس ها و پيام هاي حماسه عاشوراست.
آنچه که اين نوشتار نمايان مي سازد، درس ها و پيام هاي حماسه جاودانه عاشوراست. اين مقاله قبل از هر چيز، اصل پيام داشتن نهضت حسيني را مورد بررسي قرار داده، با بيان شعاع و گستره پيام اين حماسه، رهنمودهاي عاشورا را مخصوص گروه و مکتب خاصي ندانسته، بلکه قلمرو اين حماسه جاودانه را تا پهنه زمين و گستره زمان و مرز انسانيت پيش برده است.
سپس با استفاده از سخنان و عملکرد امام حسين (عليه السلام ) و اصحابش، پيام ها و درس هايي را درزمينه هاي اعتقادي، اخلاقي، عرفاني، اجتماعي، سياسي و انساني، استخراج و استنباط کرده است.
دنیا همچون دریای طوفان زده و متلاطمی است که پیوسته امواج سهمگین مشکلات و سختی ها، زندگی انسان را تهدید می کند و تنها راه نیل به ساحل امنیت و سعادت، بهره مندی از کشتی نجات صبر و استقامت، در پرتو ایمان، معرفت به حکمت های پروردگار متعال است .
********به وبلاگ من خوش آمدید*********
خدایا مرا ببخش / مرا فهمی ده تا فرامین وحکمت هایت را درک کنم/ و مرا فرصتی دیگر برای بهتر بودن ده تا دستهاو زبان تو شوم .
آمین یا رب العالمین